هرچند در ابتدای دولت ها و در زمان تبلیغات ریاست جمهوری برخی نامزدها قول حل معضل معیشت کادر سلامت را میدهند ولی در عمل با گذشت زمان، این مساله به اولویتی غیر از اولویت های اول تبدیل میشود.
دوران اپیدمی کرونا نشان داد، خدمات کادر سلامت به نسبت اقدام و مداخلات حیاتی، متناسب با پرداختی آنها نیست. این خود مقدمه و بستری برای مهاجرت و خروجی کادر سلامت از بخش دولتی بوده و هست و خواهد بود.
این اصل مهم که اگر نیازهای اولیه کارکنان تامین نشود، عملا سلامت و خدمات با کیفیتی ارائه نمیشود هم همیشه در شعارها بوده و در عمل کمتر تحقق پیدا کرده است.
به اذعان کارشناسان سلامت، این روزها، نیروی انسانی بهداشت و درمان دچار یک بی انگیزگی مفرط شده اند که بخشی از آن نحوه رویارویی و برخورد مدیران با مطالبات ایشان است.
هرآنکسی که میخواهد از هر طیف سیاسی رئیس جمهور شود، باید در حوزه سلامت، فکری به حال اوضاع نابسامان نیروی انسانی بهداشت و درمان کند.
مساله ای که کمتر اقدامات عملیاتی رخ داد و بیشتر وعده و وعیدی بود که در دولت فعلی داده شد و خیلی از وعده ها محقق نشد.
نظام سلامت در دولت چهاردهم باید به این سوالات فکر کند و به دنبال حل آن باشد.
چرا کارکنان سلامت دوران کرونا تبدیل وضعیت نشدند؟
چرا کارکنان سلامت خدمات رفاهی مطلوب را دریافت نکردند؟
چرا علیرغم تمام وعده ها، فوق العاده خاص کادر سلامت به درستی اجرا نشد؟
چرا وعده تبدیل وضعیت کارکنان سلامت محقق نشد؟
چرا به نسبت فعالیت کاری کادر سلامت، خدمات و پرداختی های جبرانی محقق نشد؟
دلیل این خستگی و بی انگیزگی کادر بهداشت و درمان چیست؟